، تا این لحظه: 10 سال و 1 ماه و 18 روز سن داره

خاطرات سام عزيزمامان م‍ژده وبابااميد

اولین مسافرت با پسر گلم سامی

1393/6/11 13:42
نویسنده : مامان مژده
84 بازدید
اشتراک گذاری

حالا دیگه سام چهار ماه و 10 روزه شده بود  خارک خیلی گرم شده بود منم که واقعا به استراحت نیاز داشتم تصمیم گرفتم به با پسر م به مسافرت بریم با خانواده مشورت کردم و نتیجه مشورت مان این بود که همه با هم به مشهد بریم خلاصه بلیط قطار را اینترنتی خریداری کردم و به بابا امید گفتم که پرواز خارک تهران رابرای روز سه شنبه 13/5/93 اماده کنه منم کلی وسایل برای سام کوچولو جمع کردم خوشبختانه جای ختنه اوهم خوب شده بود روز سه شنبه من و مامان مهری و خاله ندا و ساغر جون سام اماده و به فرودگاه رفتیم من از ته دل خوشحال بودم بااینکه بچه دوم است اما عشق و حال دیگه ای دارد متاسفانه بابامید قرار نبود با ما بیاد ، سوار هواپیما شدیم من کلی در گوش پسرم براش حرف زدم اما خاله ندا نمی گذاشت بغلش کنم به زور از دستم می گرفت رسیدیم تهران شوهر خاله ام اومده بود فرودگاه خلاصه تو تهران خونه خاله شهلا به ما خیلی خوش گذشت و به خاطر پذیرایی خوبش ازش ممنونم

دوروز بعد من و ساغرو سام سوپرایز شدیم چون بابا امید از خارک اومد و همه با هم رفیم مشهد روز جمعه اماده شدیم برا رفتن به راه اهن اخه ساغر جونم اولین با ربود که سوار قطار می شد و کلی اشتیاق داشت رسیدیم مشهد و تو خونه مستقر شدیم عصر آن روز همگی اماده برای رفتن به حرم رفتم تو حرم امام رضا با پسر کوچولو و دخترنازم ساغر برای همه نی نی ها دعا کردم راستی سام کوچولو کلی از چراغ ها و ائینه خوشش اومده بود چند روزی اونجا بودیم توس رفتیم و روز اخر هم سام کوچولو رو تا بعد از ظهر تنها گذاشتم رفتم پارک ابی و کمی خوش گذروندم ولی خدایش دلم همش با سام بود

پسندها (0)
شما اولین مشوق باشید!

نظرات (0)