، تا این لحظه: 10 سال و 1 ماه و 18 روز سن داره

خاطرات سام عزيزمامان م‍ژده وبابااميد

پنج ماه بیست روزگی

1393/6/25 8:06
نویسنده : مامان مژده
73 بازدید
اشتراک گذاری

امروز سام پنج ماه و بیست روزشه هنوز شبها کلی بی خوابی می کشیم مثلادیشب 24/6/93 ساعت 3 شب بابا مجبور شد سام گلم رو تو کالسکه بزاره و تو خیابون کلی بگرده وقتی اومد خونه دیدم خوابه گفتم خوب خدارو شکر ولی همین که از جاش بلندش کردم چشماشو بازکرد به من خندید از خنده سام منو بابا امید خندمون گرفت کلی بوسش کردم اخه مامان مژده صبح ساعت 7 باید بره سر کار آرام

مادر بزرگ مهری که رفته بوشیراز کلی لباس و جوراب . دمپایی باب اسفنجی و لباس بت من برای سام اورده بود که همه عکساشون بزودی رو وبلاگ پسرم میزارم خجالت

10 روز دیگه سام شش ماهه می شه و باز دوباره باید واکسن بزنه من از الان تب شو خودم گرفتم خدا کنه اذیت نشه

عکسهایی که تو سه ماهگی از سام آتیلیه بوشهر گرفته بودم بعد از سه ماه حاضر شد و بدستمون رسید

پسندها (0)
شما اولین مشوق باشید!

نظرات (0)